bitcoinist*

bitcoinist*

انسان‌های دیجیتال نحوه تعامل و یادگیری ما را متحول خواهند کرد

شاید بیش از هر پلتفرم شبکه اجتماعی دیگری، اینستاگرام مسئول ظهور نسل جدیدی از به اصطلاح «اینفلوئنسرها» است  افرادی با دنبال‌کنندگان زیاد در فضای آنلاین که قادرند رفتارها و نظرات آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهند.

تا همین اواخر، موفق‌ترین اینفلوئنسرهای اینستاگرام افرادی بسیار جذاب، با استعداد، متقاعدکننده و خلاق بودند، اما در آینده احتمالاً این موضوع کمتر صدق خواهد کرد.

در عوض، شاهد ظهور نسل جدیدی از اینفلوئنسرهای تولیدشده توسط کامپیوتر هستیم که با هوش مصنوعی ساخته شده‌اند. به عنوان مثال، «لیل میکیلا» که همیشه ۱۶ ساله باقی می‌ماند، از سال ۲۰۱۶ در اینستاگرام مخاطبان زیادی جذب کرده است. او اکنون بیش از ۲.۴ میلیون دنبال‌کننده دارد و در سال ۲۰۱۸ به عنوان یکی از ۲۵ شخصیت اینترنتی تأثیرگذار برتر معرفی شد، با اینکه در واقع یک انسان نیست.

لیل میکیلا کاملاً توسط هوش مصنوعی ساخته شده و به همراه فهرست روزافزونی از شخصیت‌های کامپیوتری در اینستاگرام حضور دارد. شخصیت‌هایی مانند «شودو گرام»، «ایما»، «لو دو ماگالو»، «ک/دا»، «ایون گوتلیک»، «تالاسیا» و «آیتانا لوپز» همگی یک ویژگی مشترک دارند  آنها واقعی نیستند.

نکته واقعاً جالب درباره این شخصیت‌های هوش مصنوعی، جذابیت فوق‌العاده‌ای است که در میان انسان‌های واقعی دارند. احتمالاً اکثر دنبال‌کنندگان آنها می‌دانند که این‌ها انسان واقعی نیستند، اما همچنان نظرات خود را زیر پست‌هایشان می‌گذارند، انگار که این شخصیت‌ها انسان‌اند.

شاید حتی جالب‌تر این باشد که برخی افراد ممکن است متوجه نشوند این اینفلوئنسرها توسط هوش مصنوعی ساخته شده‌اند. و عجیب‌تر اینکه، احتمالاً تعداد رو به افزایشی از دنبال‌کنندگان آنها نیز انسان‌های واقعی نیستند

آواتارهای هوش مصنوعی

امروزه، با الهام از این اینفلوئنسرهای شبکه‌های اجتماعی، کسب‌وکارها و سازمان‌های دیگر به دنبال ایجاد انسان‌های مجازی مجهز به هوش مصنوعی هستند، یا از صفر ساخته می‌شوند یا با کلون‌سازی انسان‌های واقعی موجود.

پلتفرم متا اخیراً مزایای این فناوری را با ایجاد نسخه‌های کامپیوتری از بنیان‌گذار خود، مارک زاکربرگ، و دانشمند کامپیوتر و پادکستر معروف، لکس فریدمن، به نمایش گذاشت. این آواتارهای فوتورئالیستی در جهانی مجازی موسوم به «متاورس» با یکدیگر ملاقات کردند و توانستند گفت‌وگویی رو در رو داشته باشند، با وجود اینکه صدها مایل از یکدیگر فاصله داشتند.

لکس فریدمن در پستی در شبکه X نوشت: «این یکی از شگفت‌انگیزترین تجربیات زندگی‌ام بود. واقعاً حس می‌کردم که حضوری صحبت می‌کنیم، ولی کیلومترها از هم دور بودیم. توضیح اینکه این تجربه چقدر فوق‌العاده بود برای کسی مثل من که به صمیمیت مکالمه حضوری اهمیت می‌دهد، سخت است.»

هدف متا از این نمایش، نشان دادن این بود که انسان‌های تولیدشده با هوش مصنوعی چگونه می‌توانند ارتباطات همزمان را بهبود دهند. با جایگزینی ویدیوهای معمولی با نمایش سه‌بعدی انسان‌ها که حرکات دهان، حالات صورت و زبان بدن آن‌ها را تقلید می‌کند، تعامل بسیار واقعی‌تر به نظر می‌رسد.

اما این تنها کاربرد آواتارهای هوش مصنوعی نیست. می‌توان یک انسان دیجیتالی یا کلون مجازی را با یک متن از پیش نوشته‌شده تغذیه کرد تا ارائه‌ای انجام دهد، کنسرت برگزار کند و یا حتی در ویدیوهای آموزشی یا تبلیغاتی ظاهر شود.

یک استارت‌آپ به نام Synthesia که از سوی Nvidia و دیگر سرمایه‌گذاران بزرگ پشتیبانی می‌شود، اپلیکیشنی ساخته که به کاربران اجازه می‌دهد به بیش از ۲۳۰ آواتار کامپیوتری دسترسی داشته باشند. کاربران می‌توانند برای این آواتارها متن بنویسند و با استفاده از حرکات طبیعی، حالت‌های چهره، حرکات لب و زبان بدن، ویدیوهایی بسیار واقعی برای شبکه‌های اجتماعی تولید کنند. همچنین می‌توانند کلون هوش مصنوعی خودشان را بسازند و از آن در محتوای دیجیتالی بهره ببرند.

کلون‌های هوش مصنوعی (AI Clones)

امکان‌پذیری کلون‌های هوش مصنوعی (AI Clones) بسیار هیجان‌انگیز است و می‌تواند حوزه‌های مختلفی را متحول کند و شاید هیچ حوزه‌ای بیش از آموزش، برای این تحول آماده نباشد. تصور کنید یک کلاس درس مجازی در متاورس که همه بتوانند به آن بپیوندند و در آن، از بزرگ‌ترین اندیشمندان تاریخ بشر آموزش ببینند. این دیگر صرفاً یک خیال علمی نیست؛ چرا که «ICB Verse» این چشم‌انداز را به واقعیت تبدیل کرده است.

ICB Verse که توسط استارتاپ بلاک‌چینی «ICB Labs» توسعه یافته، یک محیط متاورسی ویژه آموزش است. این پلتفرم، کلاس‌های درسی مجازی و تعاملی را در محیطی فراگیر ارائه می‌دهد و هدف آن، کاهش هزینه‌های آموزش و در دسترس قرار دادن آن برای دانشجویان در سراسر جهان است. دسترسی به این کلاس‌ها از طریق توکن‌های NFT انجام می‌شود که همانند یک اشتراک دیجیتال برای دوره‌های آموزشی عمل می‌کنند دوره‌هایی که توسط نسخه‌های هوش مصنوعی از شخصیت‌های برجسته تاریخی تدریس می‌شوند.

می‌خواهید فیزیک بخوانید؟ چرا مستقیماً از آلبرت اینشتین، بزرگ‌ترین فیزیک‌دان تاریخ، یاد نگیرید؟ در ICB Verse، دانشجویان می‌توانند با نسخه هوش مصنوعی اینشتین تعامل داشته باشند، از او سؤال بپرسند و توضیحات دقیق دریافت کنند از ذهنی که نظریه نسبیت را پدید آورد. این تجربه آموزشی با محیط‌های واقع‌گرایانه‌ مجازی غنی‌تر می‌شود؛ محیط‌هایی مانند آزمایشگاه‌های شبیه‌سازی‌شده و تجسم مفاهیم علمی که فهم مطالب پیچیده را بسیار آسان‌تر می‌کنند.

امکانات، بی‌پایان هستند. یک کلاس زیست‌شناسی با تدریس چارلز داروین را تصور کنید، یا جلسه‌های آموزش هنر با پیکاسو و کلاس شیمی با دیمیتری مندلیف، پدیدآورنده جدول تناوبی عناصر. از طریق تعامل با کلون‌های هوش مصنوعی، دانش‌آموزان به منبعی بی‌نظیر از دانش و بینش دسترسی پیدا می‌کنند.

ICB Verse صرفاً آموزش را بازتعریف نمی‌کند بلکه آن را دگرگون می‌سازد.

کلون‌های شخصی هوش مصنوعی (Personal AI Clones)

کلون‌های هوش مصنوعی می‌توانند تأثیرات قابل‌توجهی در محیط‌های کاری و تجاری داشته باشند، به‌ویژه از نظر افزایش بهره‌وری و کارایی. به عنوان مثال، یک مدیرعامل می‌تواند از این فناوری برای پایش تمام ارتباطات و تعاملات خود استفاده کرده و این داده‌ها را به سیستمی وارد کند که کلون هوش مصنوعی او را تغذیه می‌کند. این کلون با گذشت زمان، شباهت بسیار بیشتری به نسخه واقعی مدیرعامل پیدا می‌کند و می‌تواند به‌جای او در تماس‌های ویدیویی یا تعاملات مبتنی بر متاورس شرکت کند.

اگر مدیرعامل نیاز داشته باشد پیامی برای یکی از مدیران هم‌سطح خود ارسال کند، کافی است به دستیار هوش مصنوعی خود بگوید: «به جوآن پیام بده و بگو من دیر می‌رسم». سپس، جوآن نسخه دیجیتال رئیس خود را می‌بیند با ظاهری کاملاً مشابه واقعیت و می‌تواند به او اطلاع دهد که در حال رفتن به خانه است و باید قرار را به زمان دیگری موکول کنند. کلون هوش مصنوعی رئیس می‌تواند بلافاصله تقویم او را بررسی کرده و پاسخ دهد: «مشکلی نیست، نظرت چیه فردا صبح زود ملاقات کنیم؟». در این فرایند، خود مدیرعامل نیازی به انجام هیچ کاری ندارد او فقط یک اعلان دریافت می‌کند که جلسه به زمان جدیدی منتقل شده است.

به‌طور مشابه، اگر جوآن تماسی با رئیس خود برقرار کند و او در دسترس نباشد، کلون هوش مصنوعی می‌تواند تماس را پاسخ دهد، به سیستم‌های داخلی شرکت دسترسی پیدا کند و تلاش کند مسئله مورد نظر را به‌صورت خودکار حل کند. اگر موفق نشد، موضوع را به مدیرعامل اطلاع می‌دهد.

تعجب نکنید اگر پنج یا ده سال دیگر، این فناوری آن‌قدر واقع‌گرایانه و رایج شود که تشخیص تفاوت میان یک انسان واقعی و نسخه هوش مصنوعی او تقریباً غیرممکن باشد. چرا که این فناوری نه‌تنها راحتی به همراه دارد، بلکه بهره‌وری را نیز به‌طور چشمگیری افزایش می‌دهد. یک مدیرعامل می‌تواند هم‌زمان در چند مکان باشد نسخه انسانی‌اش در حال ملاقات با یک مشتری جدید است، در حالی‌که نسخه‌های هوش مصنوعی او در جلسه‌ای با تیم محصول حضور دارند و به تماس تلفنی مدیر مالی شرکت پاسخ می‌دهند. این یعنی متخصصان پرمشغله می‌توانند کارهای بسیار بیشتری را در زمان کمتر انجام دهند

جمع‌بندی:

در حالی‌که برخی افراد ممکن است ایده کلون‌های مبتنی بر هوش مصنوعی را نگران‌کننده یا عجیب بدانند، به‌نظر می‌رسد دیر یا زود ناچار خواهند بود به آن عادت کنند. با پیشرفت مداوم این فناوری و واقع‌گراتر، دقیق‌تر و قابل‌اعتمادتر شدن آن، مزایایی که ارائه می‌دهد آن‌قدر چشمگیر خواهند بود که نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت.

چه بخواهیم چه نه، انسان‌های هوش مصنوعی به‌تدریج در فضاهای مختلف از جمله شبکه‌های اجتماعی، محیط‌های کاری و حوزه آموزش رایج خواهند شد. این روندی است که به‌وضوح در حال وقوع است. اما جای نگرانی نیست. اگر این ایده برایتان بیش از حد ناآشنا یا نگران‌کننده است و تمایلی به مشارکت مستقیم ندارید، مشکلی نیست—می‌توانید به‌راحتی کلون هوش مصنوعی مخصوص خودتان را بسازید تا این تعاملات را به‌جای شما انجام دهد.

 

منبع:https://bitcoinist.com/digital-humans-will-transform-the-way-we-interact-and-learn/